زیتون

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

گلچین سخنان گهربار

27 دی 1393 توسط صندوقساز زرديني

بدترين دروغ‌ها گمان بد به مردم بردن است. حضرت محمد (ص)

از نفرین مظلوم بپرهیز زیرا وی به دعا حق خویش را از خدا میخواهد و خدا حق را از حق دار دریغ نمیدارد . حضرت محمد (ص)

هر گاه ديدى كه مؤمن خاموش و با وقار است به او نزديك شو زيرا كه او كلمات حكمت آميز گويد.حضرت محمد (ص)

هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

از رحمت الهی دور باد آن کسی که ثروتمندی را به علت مال و سرمایه اش تکریم و احترام نماید. حضرت محمد (ص)

ميان شما زمامداران بدى ميباشد پس هر كس گفتار آنان را تصديق كند و آنان را در ستم ‏هايشان همكارى و كمك نمايد از امت من نخواهد بود آن كس و من هم پيغمبر او نيستم و روز قيامت در حوض بر من وارد نخواهد شد. حضرت محمد (ص)

كسى كه چشم دوزد به آنچه از دنيا در دست مردم است اندوهش به درازا كشد و آنچه را خداوند برايش روزى ساخته بد شمارد و زندگى بر او ناگوار گردد. حضرت محمد (ص)

زينهار كه منازعه با مردم نكنيد كه كرامت را مي‌برد و مروّت را برطرف مي‌كند. حضرت محمد (ص)

كسي كه از خدا طلب خير مي‌كند حيران نمي‌شود و كسي كه در كارها با مردم مشورت مي‌كند پشيمان نمي‌شود. حضرت محمد (ص)

هر كس از شما در خوردن قسم جدیتر است به جهنم نزدیكتر است . حضرت محمد (ص)

بهترین كارها در پیش خدا نگهداری زبان است . حضرت محمد (ص)

آنكه در فرو بردن خشم از دیگران بیشتر است ، از همه كس دور اندیشتر است . حضرت محمد (ص)

برترین عبادت ها انتظار فرج است. حضرت محمد (ص)

نگاه کردن فرزند به پدر و مادرش از روی محبت عبادت محسوب میشود. حضرت محمد (ص)

هیچ مومنی حق ندارد خود را ذلیل و پست نماید. حضرت محمد (ص)

اهل بهشت بر چیزی از مالهای دنیا پشیمان نمیشوند ( حسرت نمیخورند ) مگر بر آن ساعتی که در دنیا بر آنان گذشت و به یاد خدا نبودند. حضرت محمد (ص)

در سه چیز براى امّت خود احساس خطر مى کنم: گمراهى، بعد از آن که هدایت و معرفت پیدا کرده باشند. گمراهى ها و لغزش هاى به وجود آمده از فتنه ها. مشتهیات شکم، و آرزوهاى نفسانى و شهوت پرستى. حضرت محمد (ص)

هر كس زبانش را نگهدارد خداوند بديهاى او را ميپوشاند و هر كس خشم خود را فرو برد خداوند از عذابش او را نگهدارد و هر كس از خدا پوزش طلب كند خدا هم از او ميپذيرد. حضرت محمد (ص)

بدترین افراد کسى است که آخرت خود را به دنیایش بفروشد و بدتر از او آن کسى خواهد بود که آخرت خود را براى دنیاى دیگرى بفروشد. حضرت محمد (ص)

دنیا زندان مومن و بهشت کافران است و مرگ پلی است که مومنان را به بهشت می رساند و کافران را به دوزخ . حضرت محمد (ص)

 

 نظر دهید »

اربعین آلاله ها

13 آذر 1393 توسط صندوقساز زرديني

در غروب عطش آلود، وقتی برق شقاوت خنجری آبگون بر حنجره آخرین شهید نشست،

وقتی صدای شکستن استخوان در گوش سم‏ها پیچید و آنگاه که خیمه‏ها در رقص شعله‏ها گم شدند، جلادان همه چیز را تمام شده انگاشتند.

هشتاد و چهار کودک و زن، در ازدحام نیزه و شمشیر، از ساحل گودالی که همه هستی‏شان را در آغوش گرفته بود، گذشتند.

تازیانه در پی تازیانه،

تحقیر و توهین و قاه‏قاهی که با آه آه کودکان گره می‏خورد، گستره میدان شعله ‏ور را می‏پوشاند.

دشمن به جشن و سرور ایستاده است و نوازندگان، دست افشان و پایکوبان، در کوچه‏های آراسته، به انتظار کاروانی هستند

که با هفتاد و دو داغ، با هفتاد و دو پرچم، با شکسته ‏ترین دل و تاول‏زده ‏ترین پا، به ضیافت تمسخر و طعنه و خاکستر و خنده آمده است.

زنان با تمامی زیورآلاتشان به تماشا آمده‏اند. همه را اندیشه این است که با فرو نشستن سرها بر نیزه، همه سرها فرو شکسته است.

اما خروش رعدگونه زینب‏(س)، آذرخش خشم سجاد(ع) و زمزمه حسین‏(ع)بر نیزه، همه چیز را شکست.

شهر یکپارچه ضجه و اشک و ناله شد و باران کلام زینب جانها را شست و آفتاب را از پس غبارها و پرده‏ها به میهمانی چشم‏های بسته آورد.

چهل روز گذشت. حقیقت، عریان‏تر و زلال ‏تر از همیشه از افق خون سربرآورد. کربلا به بلوغ خویش رسید و جوشش خون شهید، خاشاک ستم را به بازی گرفت.

خونی که آن روز در غریبانه ‏ترین غروب، در گمنام ترین زمین، در عطشناک ‏‌ترین لحظه

برخاک چکه کرد، در آوندهای زمین جاری شد و رگ‏های خاک را به جنبش و جوشش و رویش خواند.

چهل روز آسمان در سوگ قربانیان کربلا گریست و هستی،

داغدار مظلومیت‏حسین‏علیه السلام شد.

چهل روز، ضرورت همیشه بلوغ است،

مرز رسیدن به تکامل است و مگر ما سرما و گرما را به «چله‏» نمی‏شناسیم و مگر میعادگاه موسی در خلوت طور،  با چهل روز به کمال نرسید.

اینک، چهل روز است که هر سبزه می‏روید، هر گل می‏شکفد،

هر چشمه می‏جوشد و حتی خورشید در طلوع و غروب، سوگوار مظلوم قربانگاه عشق است.

چهل روز است که انقلاب از زیر خاکستر قلب‏ها شراره می‏زند.

آنان که رنج پیمان‏شکنی بر جانشان پنجه می‏کشید و همه آنان که شاهد مظلومیت کاروان تازیانه و اشک و اندوه بودند و همه آنان که وقتی به کربلا رسیدند

که فقط غبار صحنه جنگ و بوی خون تازه و دود خیمه‏های نیم سوخته را دیدند، اینک برآشفته‏اند، بر خویش شوریده‏اند.

شلاق اعتراض بر قلب خویش می‏کوبند و اسب جهاد زین می‏کنند.

چهل روز است که یزید جز رسوایی ندیده و جز پتک استخوان کوب، فریادی نشنیده،

چهل روز است استبداد بر خود می‏پیچد و حق در سیمای کودکانی داغدار و دیدگانی اشکبار و زنانی سوگوار رخ نموده است.

اینک، هنگامه بلوغ ایثار است. هنگامه برداشتن بذری است که در تفتیده‏ترین روز در

صحرای تف در خاک حاصل خیز قتلگاه افشانده شد. اربعین است.

کاروان به مقصد رسیده است. تیر عشق کارگر افتاده و قلب سیاهی چاک خورده است.

آفتاب از پس ابر شایعه و دروغ و فریب سر برآورده و پشت پلک‏های بسته را می‏کوبد و دروازه دیدگان را به گشودن می‏خواند.

اربعین است….

هنگامه کمال خون، باروری عشق و ایثار، فصل درویدن،

چیدن و دوباره روییدن. هنگامه میثاق است و دوباره پیمان بستن.

و کدامین دست محبت‏آمیز است تا دستی را که چهل روز از گودال، به امید فشردن دستی همراه، برآمده، بفشارد؟

کدامین سر سودای همراهی این سر بریده را دارد و کدامین همت،

ذوالجناح بی‏سوار را زین خواهد کرد؟

اربعین است. ..

عشق با تمامی قامت‏ بر قله «گودال‏» ایستاده است.

دو دستی که در ساحل علقمه کاشته شد، بلند و استوار چونان نخل‏های بارور،

سربرآورده و حنجره‏ای کوچک که به وسعت تمامی مظلومیت فریاد می‏کشید،

آسمان در آسمان به جست ‏و جوی هم صدا و هم نوا سیر می‏کند.

راستی، کدامین یاوری به «هم نوایی‏» و همراهی برمی‏خیزد؟

مگر هر روز عاشورا و همه خاک، کربلا نیست؟

بیایید همواره همراه کربلاییان گام برداریم تا حسینی بمانیم. …

اربعین حسینی بر تمام شیعیان جهان تسلیت باد…….

 نظر دهید »

سرم به دامنت بگذار

12 آذر 1393 توسط صندوقساز زرديني

کوچکترین نبود ولی چندساله بود

خونین ترین نبود ولی داغ لاله بود

هرکس که دیر چهره ی اورا قبول کرد

زهراترین کبود رخ بی قباله بود

صد بغض درگلوی خرابه شکفته شد

هر گوشه ی خرابه خودش باغ ناله بود

سرمست می شد از طبق و نعره می کشید

انگار سر نبود به دستش پیاله بود

ا زدامنش به جای کفن استفاده شد

این سهم پاره پاره ی عمر سه ساله بود

از روز دفن گشتن خود احتیاط کرد

آری فقیه بود ولی بی رساله بود

 

دست من و دامان تو یا رقیه(ع)

 نظر دهید »

بی بی مرا ببخش

12 آذر 1393 توسط صندوقساز زرديني

اگر چه زخمی و خاموش و سر جدا آورد

تو را برای من از عرشِ نی خدا آورد

تو را به روی طبق روی دست های بلند

برای گرمی این بزم بی نوا آورد

قدم گذار به چشمی که ریخت مژگانش

سرم به گوشۀ ویرانه ام صفا آورد

“عدو شود سبب خیر اگر…"تو را دیدم

ولی نپرس عزیزم سرم چه ها آورد

به قصد کشت سراغم گرفت یک سیلی

و باز نیت خود را ادا به جا آورد

به پاره معجر ما هم طمع نمود آن که

مرا به حلقۀ چشمان بی حیا آورد

دلم برای عمو سوخت پیش نامردی

که قرص نان تصدق برای ما آورد….

 نظر دهید »

اربعین

12 آذر 1393 توسط صندوقساز زرديني

بال بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
اربعین است اربعین کربلاست
هر طرف غوغایی از غم ها به پاست


.
السلام ای وادی کربلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
اربعین حسینی برشما تسلیت باد

التماس دعا

 نظر دهید »

بوی نان قیصر

21 آبان 1393 توسط صندوقساز زرديني

این ترانه بوی نان نمی دهد                               

بوی حرف دیگران نمی دهد

سفره ی دلم دوباره باز شد
سفره ای که بوی نان نمی دهد


نامه ای که ساده وصمیمی است
بوی شعر و داستان نمی دهد :


با سلام و آرزوی طول عمر
که زمانه این زمان نمی دهد


کاش این زمانه زیر و رو شود
روی خوش به ما نشان نمی دهد

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

زیتون

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • محبت اهل بیت
  • اربعین
  • رقیه خاتون
  • داغ دار لاله ها
  • اربعین حسینی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس